کوچینگ به مجموعه فرآیندی گفته میشود که میتواند به افراد مختلف برای رسیدن به موفقیت و خودشناسی، کمک زیادی بکند. درواقع کوچینگ را میتوان به عنوان یک بستر مشترک در میان مربی و مراجع معرفی کرد.
حالا این بستر میتواند اهداف مختلفی را چه برای مراجع و چه برای مربی به همراه داشته باشد؛ ولی یکسری اصولی وجود دارد که باید مراجع و مربی داشته باشند که بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و آن چیزی نیست جز گوش شنوا یا همان مهارت شنیداری!
گوش دادن نباید همیشه به مانند گوش دادن عادی باشد؛ گوش دادن میتواند در زمانهای مختلف، متفاوت باشد؛ برای مثال شما طریقه گوش دادن به حرفهای رفیق با گوش دادن به درسهای استاد یکسان است؟ قطعا نه!
در ادامه قصد داریم تا شما را بیشتر با علم گوش شنوا آشنا کنیم. با ما همراه باشید.
کلام اتوماتیک چیست؟
بعضی از کلمات هستند که به صورت اتوماتیک از دهان خارج میشوند و حتی به صورت اتوماتیک شنیده میشوند. برای مثال وقتی شما با رفیق خودتان بر سر مسائل مختلف کل کل میکنید، فقط منتظر هستید تا صحبت او تمام شود تا شما هم صحبتهای خودتان را شروع کنید و کلمات در صورتی از دهان شما خارج میشود، که درباره آن فکری نکردید.
این نوع گفت و گوها، صرفا به خاطر شنیدن عادی و ارائه بازخورد به طرف مقابل است. معمولا در صبحتهایی که به این شکل انجام میشود، تمرکز کافی وجود ندارد؛ درواقع به این صورت است که مغز شما به صورت اتوماتیک، یک درکی نسبی از صحبتهای طرف مقابل به دست میآورد و پاسخهایی که معمولا هم در قالب ارزشها، عقاید و … هستند را ارائه میدهد.
درواقع باید بدانید که گوش دادن در هر لحظه میتواند متفاوت باشد؛ مثلا وقتی که یک استاد در حال توضیح یک مبحث درسی است، شما باید طوری به حرفهای او گوش کنید، که بتوانید مطالب ارائه شده را به خوبی یاد بگیرید.
اما آیا گوش شنوا هم به مانند همین انواع شنیدن است؟
چرا گوش شنوا در کوچینگ مهم است؟
اگر شما با تعریف کوچینگ آشنا باشید، میدانید که برقراری ارتباط یکی از اصلیترین بخشهای کوچینگ به شمار میرود. گوش شنوا بیشتر از مراجع، به درد مربی یا همان کوچ میخورد. چون درواقع این کوچ است که باید از مراجع سوال کند و مراجع هم باید جواب سوالهایش را بدهد.
کوچ هم باید در میان این سوال و با بهره بری از علم گوش شنوا، بتواند مشکلات، نقاط ضعف و نقاط قوت مراجع را پیدا کند. اگر شما به عنوان کوچ نتوانید اطلاعات درستی از مراجع به دست بیاورید، چطور میتوانید او را در مسیر کوچینگ پیش ببرید؟ به نظر شما چنین چیزی امکان پذیر است؟ قطعا نه!
پس گوش شنوا میتواند جزو اولین مرحله از برقراری ارتباط موثر بین کوچ و مراجع باشد. حتی مخاطب یا مراجع هم به صورت ناخودآگاه وقتی متوجه شود که طرف مقابل توانسته احساساتش را از بین حرفهایش بفهمد، حس خوبی به او دست میدهد و این حس خوب زمانی منتقل میشود، که شما به خوبی با علم گوش شنوا آشنا باشید.
چرا کوچ باید از گوش شنوا برخوردار باشد؟
اگر یادتان باشد، ما در مقاله معرفی علم کوچینگ، گفته بودیم که کوچ زمانی میتواند مراجع را به خوبی در مراحل کوچینگ پیش ببرد که بتواند داستان زندگی مراجع را بشنود و احساسات و مشکلاتش را از بین حرفهایش پیدا کند. درواقع کوچ باید تمامی اطلاعاتی که برای پیشبرد مراجع در مراحل کوچینگ نیاز دارد را از بین حرفهای او به دست بیاورد.
پس یادتان باشد که شما به عنوان کوچ، قرار نیست که فقط حرف بزنید؛ یک وقتایی نیاز است که به جای راهنما، گوش شنوا باشید و پای درد و دل های مراجع بنشینید.
درکل میتوان گوش شنوا را به عنوان یک مهارت معرفی کرد که کوچ باید از آن بهره مند باشد تا بتواند قبل از حرف زدن، به حرفهای مراجع با تمرکز بالا دقت و گوش دهد.
اصول به کارگیری گوش شنوا
تا اینجا ما از اهمیت گوش شنوا در علم کوچینگ آشنا شدیم و میدانیم که چقدر میتواند به روند پیشرفت کوچینگ کمک کند. ولی یک کوچ چطور میتواند بر روی فرآیند گوش شنوا مسلط شود؟ در ادامه یکسری نکات و اصولی را با هم بررسی میکنیم که میتواند به کوچ در مدیریت این علم کمک کند:
1. قضاوت را بگذارید کنار
کوچینگ یک فرآیندی که است مجموع چند فرآیند دیگر به شمار میرود و انجام همه آنها در کنار یکدیگر، میتواند باعث ایجاد جسله کوچینگ خوب شود. یکی از این فرآیندها، ارتباط میان مربی و مراجع است. پس اولین قانونی که باید در این بخش بدانید این است که نه مراجع متهم است و نه شما قاضی!
شما نباید با ظاهر قضاوت کننده به حرفهای او نگاه کنید؛ شما باید فضایی را برای او ایجاد کنید که او بتواند به راحتی و بدون اینکه فکر کند که ممکن است توسط شما قضاوت شود، حرفهایش را بزند.
برای همین شما میتوانید قبل از اینکه جلسه شروع شود، با او یکسری صحبتهایی داشته باشید؛ برای مثال میتوانید به او اطمینان دهید که حرفهایی که در این اتاق زده میشود، به هیچ جایی درز پیدا نمیکند و …
2. واکنش به حرفهای مراجع
هیچوقت نباید به عنوان یک کوچ، در جلسات، سکوت محض داشته باشید. سکوت محض شما میتوانید باعث ایجاد حس بدی در مراجع شود. ممکن است که مراجع فکر کند که حرفهای او را درک نمیکنید و همین حس مراجع میتواند باعث شود تا کلمات بعدی خودش را محدود کند.
برای همین نیاز است که همیشه یکسری واکنشهایی به حرفهای او نشان دهید تا مرز بین سکوت و حرف زدن حفظ شود.
3. به موقع حرف بزنید
بگذارید این قسمت از مهارتهای گوش شنوا را با مثال برای شما توضیح دهم. فرض کنید که یک شخصی که در کار خودش ورشکست شده و قصد راه اندازی شغل جدیدی را دارد، به نزد شما مراجعه میکند.
قطعا او حرفهای زیادی از شغل قبلی خودش که ورشکست شد میزند و شما هم به عنوان کوچ، باید به حرفهای او گوش کنید. ولی شما باید طوری رفتار کنید که به او بفمانید، احساساتش را درک میکنید؛ قطعا این خاطرات، او را یاد روزهای بدی میاندازد و شما هم باید طوری با او رفتار کنید که حس همدردی به او منتقل شود.
انتقال این حس همدردی فقط با یک سر تکان دادن انجام نمیشود و برای همین نیاز است که در بعضی از مواقع، در کنار گوش شنوا، کمی حرف هم بزنید.
4. ارائه خلاصه گفت و گو
هر موقع حس کردید که گفت و گو شما با مراجع در مراحل آخرش است، بهتر است که یک خلاصه از گفت و گو را ارائه دهید؛ حالا این خلاصه میتواند از روی یادداشتهایی باشد که شما نوشتید و یا از روی گفت و گو مراجع.
خلاصهای که شما ارائه میکنید باید به گونهای باشد که یک جمع بندی از گفت و گو بین شما و مراجع را بیان کرده باشد تا درنهایت به یک جمع بندی از صحبتهای همدیگر برسید.
5. نتیجه گیری
عدم نتیجه گیری از صحبتهای کوچ و مراجع، یکی از رایجترین اشتباهاتی است که در اکثر جلسات کوچینگ دیده میشود. حتی بسیاری از کوچها به دلیل کمبود وقت، نمیتوانند به مرحله نتیجه گیری برسند. یعنی مثلا فرض کنید که 70 درصد از مراحل جلسه گذشته و به خاطر کمبود وقت، ادامه جلسه کوچینگ به یک روز دیگر منتقل میشود.
این کار شما کاملا اشتباست؛ چون مراجع در وضعیت ذهنی مناسب برای شنیدن دستورالعملهای شما قرار دارد. اگر شما در پایان هر جلسه نتوانید به نتیجه گیری برسید، نه تنها مراحل گوش شنوا، بلکه هر چیزی که تا به الان رشته کرده بودید را پنبه میکنید.