کتاب طرز فکر

معرفی کتاب |طرز فکر

نویسنده : کارول اس دویک
مترجم: نازنین فیروزی
انتشارات : میلکان
تعداد صفحات : ۳۲۷ صفحه 
عنوان انگلیسی :Mindset
متأسفانه مفهوم برند در کشور ما معادل لوگو و مارک تجاری تعریف می شود و حتی خیلی از مردم برند را برای خطاب محصولات خارجی با کیفیت که در بین مردم محبوبیت دارند استفاده می کنند در صورتی که برند در واقع حس و ادراکی است که در اثر استفاده از محصول یا خدمت در قلب و ذهن مشتری به وجود می آید.
 
معرفی کتاب طرز فکر اثر کارول اس دویک
در کتاب “طرز فکر” آمده است که پس از ده ها سال تحقیق ، روانشناس مشهور دانشگاه استنفورد ، دکتر “کارول اس دویک” ، یک ایده ساده اما پیشگامانه را کشف کرد: قدرت طرز تفکر . وی در این کتاب درخشان نشان می دهد که چگونه موفقیت در مدرسه ، کار ، ورزش ، هنر و تقریبا در همه زمینه های تلاش بشر می تواند به طرز چشمگیری تحت تأثیر نحوه تفکر و استعدادها و توانایی هایمان قرار بگیرد.
افرادی که دارای ذهنیتی ثابت هستند (کسانی که معتقدند توانایی ها ثابت است )، نسبت به افرادی که دارای ذهنیت رشد محور هستند (افرادی که معتقدند توانایی ها قابل توسعه است) ، کمتر رشد می کنند . کتاب “طرز فکر” به قلم دکتر “کارول اس دویک” نشان می دهد که والدین ، معلمان ، مدیران و ورزشکاران بزرگ چگونه می توانند از این ایده برای پیشرفت چشمگیر استفاده کنند . در این نسخه ، دکتر “کارول اس دویک” بینش جدیدی از مفهوم معروف و به صورت گسترده پذیرفته شده ی خود ارائه می دهد. او پدیده ای را معرفی می کند که آن را “طرز فکر رشد غلط” می نامد و مردم را به سمت اتخاذ یک طرز فکر رشد محور عمیق تر و واقعی تر راهنمایی می کند. او همچنین مفهوم “طرز فکر” را فراتر از فرد گسترش می دهد و آن را در فرهنگ گروه ها و سازمان ها به کار می برد. با “طرز فکر” درست ، می توانید به کسانی که هدایت می کنید ، آموزش می دهید و دوست دارید ، انگیزه دهید تا زندگی خود و آن ها را تغییر دهید.
اینکه موضوع برندسازی شخصی اینقدر امروز مهم شده است دلیلش این است که موفقیت برند شغلی و شرکتی بسیار بسیار وابسته به برند شخصی شده است.
برند شخصی به نوعی وصل به برند شغلی و برند شرکتی است و برای همین است که گاها با ورود یک مدیرعامل جدید با برند شخصی قوی، برند شرکت نیز ارتقا پیدا می‌کند و بالعکس.
 
کتاب حاضر نتیجه حضور در جمع مدیران و رهبران سازمان های موفق، همچنین صاحبان برجسته کسب و کار و بهره مندی از مدل های ذهنی و مدل های موفقیت بزرگان حوزه های مختلف کسب و کار به عنوان برندهای شخصی قدرتمند است؛ همچنین نتیجه ی تجربیات سال ها فعالیت در زمینه تدریس و برگزاری دوره های آموزشی متعدد و نیز برگزاری جلسات متعدد مشاوره در زمینه های مختلف کسب و کار و فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و همنشینی با صاحبان برند و صاحبان کسب و کار موفق است امید داریم با مطالعه کتاب برندت را زندگی کن بتوانید گامی هر چند کوچک در رشد کسب و کار و فردی شما داشته باشیم.
مقدمه
1) طرز فکر
2) درون طرز فکر
3) حقیقت توانایی و دستاورد
4) ورزش‌ها: طرز فکر یک قهرمان
5) کسب‌وکار: طرز فکر و رهبری
6) روابط: طرز فکر در روابط عاشقانه
7) والدین، معلمان و مربیان: طرز فکرها از کجا می‌آیند؟
8) تغییر طرز فکر
فصل (۱) طرز فکر
هنگامی که محقق جوانی بودم و به تازگی شروع به فعالیت کرده بودم اتفاقی افتاد که زندگی مرا تغییر داد. درک این موضوع که چگونه افراد با شکست مقابله میکنند ذهن مرا به خود مشغول کرده بود و تصمیم گرفتم با تماشای چگونگی دست و پنجه نرم کردن دانش آموزان با مشکلات سخت آن را مورد مطالعه قرار دهم بنابر این بچه ها را یکی یکی به اتاقی در مدرسه شان بردم به آنها احساس راحتی دادم و سپس یک سری پازل دادم تا حل کنند اولین پازلها نسبتاً آسان بودند اما بعدی ها سخت بودند. همان طور که دانش آموزان غرزدند عرق کردند و به شدت تلاش کردند. راهکارهای آنها را تماشا کردم و آنچه را که فکر و احساس کردند مورد بررسی قرار دادم انتظار داشتم در میان کودکان تفاوتهایی در چگونگی مقابله با مشکلات ،باشد اما چیزی دیدم که هرگز انتظار آن را نداشتم در مواجهه با پازلهای سخت پسر ده ساله ای صندلی اش را جلو کشید دستهایش را به هم سایید لب هایش را به هم زد و فریاد زد: «من عاشق چالش هستم» یکی دیگر در حالی که به سختی مشغول
پازل ها بود با خوشحالی نگاه کرد و با اقتدار :گفت: «می دانید امیدوار بودم این آموزنده باشه متعجب شدم آنها چه اشتباهی میکردند؟ همیشه فکر میکردم که شما یا با شکست مقابله می کنید با مقابله نمیکنید هرگز فکر نمیکردم کسی شکست را دوست داشته باشد. آیا آنها کودکان عجیب و غریبی بودند یا از چیزی آگاه بودند؟
همه مردم الگویی دارند الگویی که در لحظه بحرانی زندگی راه را به آنها نشان داده است. این کودکان الگوهای من بودند آنها آشکارا چیزی میدانستند که من از آن مطلع نبودم و مصمم شدم که باید از آن سر در بیاورم تا نوع طرز فکری را که میتواند شکست را به هدیه تبدیل کند. درک کنم. آنها چه میدانستند؟
آنها می دانستند که ویژگیهای انسان مانند مهارتهای فکری از طریق تلاش قابل پرورش یافتن است و این چیزی بود که انجام میدادند یعنی باهوش تر میشدند نه تنها با شکست دلسرد نمی شدند. بلکه حتی فکر نمیکردند که در حال شکست خوردن هستند. آنها فکر میکردند که در حال یادگیری هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *