مربیگری مؤثر عملکرد افراد را اصلاح میکند. همچنین آنها را ترغیب میکند که خودشان بیندیشند، اقدام کنند و درنهایت چیزی یاد بگیرند. در مقام یک مدیر یا رهبر، اینکه فردی خبره یا بااستعداد باشید، کافی نیست. برای ایجاد نتایج پایدار، مدیران باید بتوانند استعدادها و خروجیهای افراد را گسترش دهند، اما نه با افزایش کنترل و نظارت دقیقتر بر آنها، بلکه مدیر باید بتواند کاری کند که افراد بهترین خودشان باشند، مثلاً با کمکردن میزان اعمال کنترل بر آنها. در مقام یک مدیر در نقش مربی، در مدت گفتوگوها میتوانید بر فرد یا وظیفه یا موقعیتی که دربارهٔ آن صحبت میکنید، تمرکز داشته باشید؛ بدینترتیب شما قادر خواهید بود بهجای اینکه خودتان موضوع را حلوفصل کنید برای پیشبرد اوضاع به تواناییهای افراد تکیه کنید. ممکن است در ابتدا احساس خوبی نداشته باشید، ولی باید بدانید که چنین پاسخهای سادهای شما را برای چنین کاری مجهز میکند. در فصل هشتم (شیوهٔ تأثیرگذاری منعطف)، روشهای مختلفی را کموبیش برای کنترل در طول گفتوگوها کشف خواهید کرد. مدیرانی که مربیگری میکنند کمی دقیقتر گوش میکنند، بیشتر سؤال میکنند و دیگران را ترغیب میکنند که خودشان بیندیشند و به آن عمل کنند. با استفاده از این رفتارهای ساده، به دیگران کمک میکنید که مؤثر باشند، علاوه بر این، با تشویق به یادگیری آنها را توانمند میکنید. این یک راهحل دائمی است؛ تقریباً شبیه یاددادن ماهیگیری به فردی گرسنه (بهجای دادن ماهی به او).